تا حالا شده دلت بگيره؟
از دست غصه دق كنه بميره؟
تا حالا شده محتاج بشي؟
حتي خدا هم دستت و نگيره؟
تا حالا شده يه روز بي خبر عشقت بره
بهونش و بگيري؟
بفهمي هر چي ميگفت دروغ بود!
كم بياري و دلت بخواد بميره؟
اي خدا زندگيم نقش بر آبه!
آره قلب عاشقم بدجور خرابه
قسمت ميدم كه جونم و بگيري
زنده بودن واسه من عين عذابه!
تو كه از حال دلم با خبري
چرا گريه هام نداره جوابي؟
به چه جرمي اي خدا بگو به من
داري آبروي من و ميبري؟
تا حالا تنها يه جا نشستي؟
بي سر و صدا تو خودت شكستي؟
حس خجالت بشينه رو چهرت از اينكه
حس كني اضافي هستي؟
تا حالا شده چيزي ببيني
دلت بخواد كور بشي و نبيني؟
واسه پنهون كردن گريه هات
زير بارون بدون چتر بشيني؟
تمومش كن خدا ديگه بريدم
به هرچي كه نمي خواستم رسيدم
تمومش كن تمومش كن خدايا
ديگه بسه عذاب قبر و ديدم
نه از عشق خير ديدم نه از دوست
به كي خوش باشم و به كي اميدوار؟
دارم ضجه زنون به پات مي اُفتم
تو مي بيني ولي انگار نه انگار
نظرات شما عزیزان:
|